مجلس تصویب کرده که هر که بیشتر حقوق میگیرد باید مالیات بیشتری پرداخت کند. با این حال برخی میگویند پرداخت مالیات بیشتر برای مشاغل حساس صحیح نیست. موضوعی که کارشناسان آن را قابل قبول نمیدانند و میگویند مصوبه مجلس درست است و نباید استثنا قائل شد.
به گزارش رتبه آنلاین از اقتصاد آنلاین، امسال در لایحه بودجه تغییراتی ایجاد شد که سالها کارشناسان اقتصادی خواهان اعمال آن بودند. با این حال این تغییرات هم نه به دست دولت که به دست مجلس محقق شد. یکی از این تغییرات تصویب اخذ مالیات پلکانی از کارمندان بود. به این ترتیب که هر کارمندی که درآمد بیشتری داشته باشد مالیات بیشتری پرداخت کند.
این مصوبه گرچه با استقبال بسیاری روبهرو شد، ولی انتقاداتی هم از سوی برخی مسئولان و نمایندگان مجلس علیه آن شکل گرفت. اعم از اینکه چرا مجلس و دولت به جای اتخاذ تدابیری برای گسترش پایههای مالیاتی و ساماندهی معافیتهای مالیاتی فقط تلاش میکنند از کسانی که در تور مالیاتی گیر افتادهاند مالیات بگیرند؟
یکی از مسئولانی که به این مصوبه واکنش نشان داد محمدباقر نوبخت، رئیس سازمان برنامه و بودجه بود. او در توئیتر خود ابتدا چنین نوشت که «رویکرد مجلس در توجه به اقشار کم درآمد و افزایش سقف معافیت مالیاتی سالانه از ۲۴ میلیون تومان به ۲۷.۶ میلیون تومان، هم قابل تقدیر است و هم شایسته تقدیس و اینکه با اخذ مالیات پلکانی از کسانی که با فعالیتهای اقتصادی درآمد بیشتری کسب میکنند مالیات بیشتری اخذ شود، قابل توجیه است.»
وی البته در توئیتی دیگر این نکته را هم مطرح کرد «اما اعمال ضرایب مالیاتی بالا بر درآمد جمعی از کارکنان دولت همچون اعضای هیأت علمی دانشگاهها و قضات که درآمد آنها صرفاً به دلیل مدارج علمی بالاتر و حساسیت شغلی است، آیا توجیهپذیر است؟»
این سخنان نوبخت با واکنشهایی از سوی کاربران روبهرو شد. تعدادی در تائید نوبخت گفتند که حقوق اعضای هیئت علمی در ایران در قیاس با کشورهای دیگر کمتر است و چنین وضعیتی فرار مغزها را به دنبال خواهد داشت. تعداد بیشتری هم با تاکید بر ضرورت عدالت درآمدی به این نکته اشاره کردند که مادامی که حقوق مشاغلی مانند معلمها بسیار اندک است، چنین شکاف درآمدی با اعضای هیئت علمی منجر به ایجاد احساس تبعیض میان حقوقبگیران است و به عبارتی از مصوبه مجلس دفاع کرده بودند.
در کنار این مباحث این نکته نیز مطرح است که ایجاد استثنا در قانون می تواند چه تبعاتی داشته باشد. در شرایطی که پیش تر موضوع حقوق های نجومی زاییده ایجاد استثنا در قانون بود و گروه های بسیاری که به ترتیب خود را از قانون خدمات کشوری مستثنا کرده بود. اکنون نیز ایجاد استثنا ممکن است زمینه را برای استثنا شدن مشاغل های بسیاری تحت عنوان حساس از مالیات پلکانی فراهم کند.
کارشناسان چه میگویند؟
مهدی پازوکی، اقتصاددان در این زمینه چنین گفته است: پرداخت مالیات پلکانی اتفاق خوبی است که در مجلس تصویب شده است. به نظر من باید در زمینه مشاغل حساس و تعریف آنها تجدید نظر صورت بگیرد. مگر معلمی شغل حساس نیست؟ باید هر کسی که درآمد بیشتری دارد، مالیات بیشتری پرداخت کند و به نظر من توجیه ندارد که مشاغلی که حساس میدانیم مالیات کمتری پرداخت کنند. ما تبعیض نژادی نداریم و در نتیجه هر کسی که درآمد بیشتری دریافت میکند باید مالیات بیشتری پرداخت کند.
وی این را هم اضافه کرد: هیچ کشور توسعهیافتهای نیست که در آن تصمیم گرفته شود مشاغل حساس مالیات کمتری پرداخت کنند. بنابراین بهتر است که ایران هم از همان الگو پیروی کند.
این اقتصاددان این را هم گفت: اتفاقا قضات و اساتید دانشگاه جزو مشاغلی هستند که در سالهای اخیر بدون هیج توجیه منطقی با افزایش درآمد نسبت به مشاغل هم سطح خود روبهرو بودهاند و همین مسئله تبعیض ایجاد کرده است بنابراین باید از هر گونه رفتاری که این وضعیت را تشدید کند، پرهیز کرد.
مجلس چه خواهد کرد؟
نظر مجلس نیز در این زمینه متفاوت است. مثلا عزتالله یوسفیان ملا معتقد است باید تغییراتی در مصوبه دولت ایجاد شود. با این توجیه که به هر حال اغلب اعضای هیئت علمی و قضات حقوقهای بالای ۵ میلیون تومان میگیرند. این در حالی است که طبق مصوبه مجلس در سال آینده دیگر حقوق بالای ۵ میلیون افزایش نخواهد یافت و در عوض گرفتن مالیات پلکانی در کنار افزایش قیمتها باعث میشود که حقوق برخی مشاغل در سال آینده نسبت به سال قبل حتی کاهش یابد که این امر درست نیست.
او با تاکید بر اهمیت مشاغل خاص گفت: به هر حال تصمیمگیریها درباره مشاغل خاص باید به نحوی صورت گیرد که افراد شاغل در این مناصب رغبت ادامه فعالیت در پست خود را داشته باشند و به عبارتی با قیمتهای بالاتر جذب مشاغل دیگری که میتوانند به عهده بگیرند نشوند.
وی البته بر این نکته هم تاکید کرد با این همه اکنون مجلس عزمی برای تغییر مصوبه ندارد.
همچنین ناصر موسوی لارگانی، دیگر نماینده مجلس چنین گفت: در اینکه کسانی که درآمد بیشتری دارند، باید مالیات بیشتری پرداخت کنند، شکی نیست. البته ما به این نکته هم توجه کردیم که مالیات پلکانی نباید منجر به آن شود که صاحبان این مشاغل انگیزه خود برای خدمت را از دست بدهند. مثلا پزشک مقیم باید انگیزهای داشته باشد که شب در بیمارستان محل حضور داشته باشد؟ اگر قرار باشد انگیزههای مالی از افراد گرفته شود ممکن است در برخی مشاغل با مشکل روبه رو شویم.
او البته این را هم گفت: با این حال باید تاکید کنم که اگر بخواهیم صرفا به افراد پول بیشتری بدهیم که تخلف نکنند، این اقدام جواب نمیدهد. فردی که حریص به تخلف باشد با حقوق بیشتر نیز نمیتوان جلوی حرص او را گرفت. من معتقدم که باید فرهنگسازی کرد و با فرهنگسازی جلوی تخلف را گرفت.
یک دیدگاه شهروندی
اگر منوال به این جور ملاحظات باشد پس چون سطح حقوق و زندگی در بعضی کشورهای دیگر بالاتر است و این موجب می شود افراد با حقوق بالا به کشورهای دیگر مهاجرت کنند پس دولت باید به افراد با شغل های حساس کمک هزینه هم بدهد! اینجور تعارفات به همپالهگیها فقط موجب افزایش شکاف بیشتر بین فقیر و غنی می شود. ملاحظه باید حمایت از طرف ضعیفتر باشد نه ضعیف کشی.
بر خلاف توهمات لیبرالیستی، منحنی ذهن انسان همیشه مستقیم و خطی نیست که فقط و فقط روی زیاده خواهی حرکت کند. زمانیکه انسان تأمین و سیر باشد احساس رضایت میکند از اینکه دست همازوری در راستای از بین بردن فقر در جامعهاش باشد و این یعنی نزدیک شدن به خصائلی که انسانی و اشوئی نامیده میشود. از طرفی اگر فقر در جامعه نباشد تقاضا برای همه جور خدمات و کالا خیلی بیشتر است و این یعنی رونق همهگیر و در نتیجه رونق بازار خدمات و کالاهای خود پردرآمدها. این مدیریت لیبرالیستی است که موجب میشود حفاظ آبرومندی برای روز مبادا نباشد و تنها تکیه گاه مطمئن، زیاده خواهی مستمر و فزاینده باشد تا به قول معروف پشت خود را بست و مانع شد در روز مبادا جایش در کارتن کنار خیابان باشد. وگرنه انسانی که تأمین و از آینده مطمئن است طالب این میشود که فقیری وجود نداشته باشد و در این راه با دل و جان قدم هم بر میدارد.
کسی که حقوق بالائی دارد و نگرانی هم از آیندهٔ مالی خود ندارد (در یک جامعهٔ مدیریت شده توسط سرمایهداری مطلق و لیبرالیستها درصد زیادی نمیتوانند باشند) دیگر از لحاظ مادی به سر منزل مقصود رسیده و اگر چنین شخصی ذهنش هنوز درگیر دستآویزهایی مثل زیاده خواهی بیشتر و دلخوش به چنین سرابهائی است احتیاج به کمک مادی بیشتر ندارد بلکه به کمک ذهنی و فکری دارد تا به خود آید و از لحاظ ذهنی روی پای خودش بایستد. باید به جای دربدری گرد هستی یک قدم به سمت داخل بردارد و پیوسته نظارت و واکاوی افکار و احساساتش را به عهده بگیرد تا از لحاظ انسانی توسعه یافته و پارسا باشد یا به عبارت دیگر به اشوئی برسد.
نتیجه از این دیدگاه اینکه در درجهٔ اول دولت باید با بوجود آوردن یک حداقل استاندارد رفاهی سخاوتمندانه برای همگان و نه یک حداقل استاندارد صدقهای، زمینه را برای ازبین بردن نگرانیهای به حق مردم برطرف نماید. چیزی که از راه چرخهٔ وصول مالیاتهای تصاعدی و عادلانه و توزیع آنها به سمت اقشار مالی ناتوان و همچنین تقویت و مدیریت این چرخه میسر است. در درجهٔ دوم شهروندان باید از همین امروز تلاش کنند به خود آیند و پیوسته نظارت و واکاوی چرخهٔ افکار و احساسات خود را به عهده بگیرند.