مکتب هومانیزم در نوزائی اروپا مدون شد اما سابقهٔ آن به گاتهای ایران باستان برمیگردد. سوسیال دموکراسی اما به عنوان سرمایهداری هومانیستی و مدرن هم توسط اروپائیان عرضه شد ولی سابقهٔ چنین ایدهای هم تا ایران باستان قابل رهگیری است.
از طرفی آریا تلفظ باستانی عبارت ایران است و لذا اروپائیان آریائی هم ایرانی محسوب شده و بنا براین مجموع ایدههای اشاره شده میتواند به «ایرانیک هومانیزم» یا «آدم محوری ایرانی» موسوم باشد. راهکاری که سعادت مردمان را در وابستگی به استواری دو ریسمان درهم تنیدهٔ رفاه درون و رفاه برون شناسائی میکند.
رفاه درون که در دسترس همگان است و به صورت تلاش فردی به وقوع میپیوندد، بینش «مَزْدِیَسْنائی» یا ستایشگری خرد به عنوان دانش نهایی خودشناسی و جهانبینی میباشد و ریشههای آن حداقل تا زمان آریائیان و آموزگار سخنان اندیشه برانگیز ایشان یعنی گاتهای زَرَتوسْتْرا سپیتَمَه قابل پیگیری است.
رفاه برون که تلاشی اجتماعی است و لازم است اکثریتی از جامعهٔ افراد برای به وقوع پیوستن آن به توافق برسند، راهکار «سوسیال دموکراسی» به عنوان سرمایهداری مدرن و هومان میباشد که ریشههای آن حداقل تا زمان مزدک در حدود ۴۵۰ میلادی قابل پیگیری است.
رفاه درون و رفاه برون دو عامل در هم تنیدهٔ سعادت هستند که عدم احراز هر یک از آنها مانع و نقصی در برابر به وقوع پیوستن این سعادت است.
انسانهای اولیهای که جامعهشان از دیدگاه رفاه برون هنوز درگیر شرایطی بدوی و ابتدائی است مسلماً با اسارت در نگرانیهای معیشت و مسکن خویش مجبور به تن دادن به شرایطی جنگلی بوده، کمتر رخصت پرداختن به مسائل دیگری را دارند.
در حالیکه انسانهای مدرنتر با مدیریت و توسعهٔ ساختارهای اجتماعی خود نگرانیهای انسان اولیه را حل کرده و به تأمین برونی رسیدهاند ولی بهجای آنها وقت پیدا کردهاند اسیر نگرانیهای بخارات معدوی یا توهمات ذهنی خویش گشته، در پریشانی و نا استواری یا عدم رفاه درون، گاهاً قدر رفاه برونی خویش را هم ندانند.
آدمها اما هم با مدیریت رفاه بیرونی خویش و هم با مدیریت ذهن یا رفاه درونی خویش، به آزادگی و تراز رسیدهاند. آنها جامعهای را توسعه دادهاند که در آن همگان از رفاه برون بهرهمند بوده مجال پرداختن به خود، به ذهن خود یعنی مدیریت ذهن خود را یافته، با توسعه در رفاه درون به استواری بر خویش «خوا-او-آتا» شده، به خدایی نائل آمدهاند.
اَبَر آدمها یا آدمهای نهایی، آدمهای تأمین و آزادهای هستند که در چنین بستری، تراز ذهنی-روانی یا رسائی را به عادت و بالاتر آن به غریزه بدل نمودهاند.