Select Page

«مارکسیسم یا کومونیزم» برآمده از عقاید «کارل مارکس» و «فردریک اِنگِلْزْ» نوشته شده در سال ۱۸۴۸ در آنچه که «بیانیهٔ کمونیستی» نامیده میشود عقیدهٔ بنیادی پشت «سوسیالیزم» است و بینشی است در مورد دنیا و مسائلش. کومونیزم تعریف جامعه‌ای است بدون دولت و بدون طبقات اجتماعی. راه منتهی به کومونیزم یکی از انواع سوسیالیزم است.

 

 

به بیان با کلمات مارکسیستی میتوان گفت سوسیالیزم یک حالت اجتماعی است که در آن حالت طبقهٔ کارگر بعد از انقلاب مارکسیستی حکمفرمائی میکند ولی هنوز به آن جامعهٔ بدون طبقاتی کومونیستی ایده‌آل نرسیده است.

 

 

زمانیکه از سوسیالیزم صحبت میشود عمدتاٌ صحبت از یک جریان عقیدتی است با اعتقاد گسترده به جمع و اشتراک و احتمالاٌ امکانات دولت بعنوان حل کنندهٔ مشکلات.

 

 

«سوسیال دموکراسی» در دو جهت عمده وجود دارد یکی برقراری «اجتماع سوسیالیستی» ودیگری ایجاد یک «جامعهٔ رفاهی در قالب سیستم سرمایه‌داری». هدف رسمی نوع اول برقراری تدریجی یک سوسیالیزم دموکرات است در حالیکه نوع دوم سیاستی است شامل یک اجتماع رفاهی همگانی، مذاکرات و قراردادهای گروهی مابین کار و سرمایه همچنین یک اقتصاد سرمایه‌داری. این فرم دوم است که در درجهٔ اول در مدلهای اجتماعی وسیاستهای اقتصادی در اوروپای غربی و شمال اوروپا بعد از دهه‌ ۱۹۵۰ جا افتاده .

 

 

احزاب سوسیال دموکرات احزابی در نظر گرفته میشوند که ادعای نوعی سوسیالیزم اصلاح شده را دارند و بطور کلی به سوسیالیزم بین‌المللی تعلق دارند.

 

 

مفاهیم اساسی برای تمام سوسیال دموکراتها «برابری»، «دموکراسی»، «همبستگی»، «جهان گرائی» و «فرمانروائی مردم» است که ارزش محوری دارند. یک هدف اصلی این است که جامعه‌ای بوجود آید که به تمامی انسانها امکانات یکسان میدهد. منظور سوسیال دموکراتها این است که تفاوتهای بزرگ بین درآمدها، ثروتها و قدرت که بین انسانها وجود دارد مانعی است در مقابل هر فرد تا به استعدادهای بالقوهٔ خود دست یابد. بنابر این یکی از مهمترین اهداف این است که درآمدها با مساوات بیشتر تقسیم شود.

 

 

یکی از نشانهای نفوذ دوانیده در جنبشهای سوسیال دموکراتیک تأکید بر سازمان‌دهی سیاسی مشترک از طریق جنبش مردمی است. بسیار معمول است که سوسیال دموکراتها تجویز کنندهٔ دموکراسی مشارکتی باشند. میخواهند افراد و گروههائی که فاقد قدرت سیاسی هستند به همان اندازه زیاد در سیاست مشارکت داشته باشند که متخصصین اقثصادی دارند. تقریباٌ تمام جنبشهای سوسیال دموکراتیک برای مشارکت مردمی در جنبش، بسیار فعال کار میکنند.

 

یک عقیدهٔ اصلیتاٌ مرکزی جهان گرائی بوده. تا زمان جنگ جهانی اول بسیاری از سوسیالیستها «دولتهای نژاد پرست» را منشأ مشکلاتی چون استعمار، اختناق و جنگ می‌دیدند. جنگ جهانی اول تغیییر روشی بین سوسیالیستها و سوسیال دموکراتها شد که طی آن سوسیالیستها مفهوم دولتهای نژادپرست را برای پیشرفتهای اصلاحی پذیرفتند. بالعکس سوسیال دموکراتها برای راه حلهای سیاسی بیرون مرزهای ملی کار میکنند، هم برای همبستگی با انسانهائی با امکانات نسبت به دیگران ضعیفتر وهمچنین طریقی جهت محدود کردن نفوذ فرامرزی بازار بر اجتماع.